High-test

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

• adjective
  بسیار باکیفیت
  • - The company prides itself on producing high-test products that meet the highest industry standards.
  • - این شرکت به تولید محصولات بسیار باکیفیت و مطابق با بالاترین استانداردهای صنعتی افتخار می‌کند.

  • - The high-test materials used in this construction project will guarantee its durability and strength.
  • - مصالح بسیار باکیفیت در این پروژه‌ی ساختمانی دوام و استحکام آن را تضمین می‌کند.
• adjective
  اکتان‌بالا، دارای عدد اکتان بالا (بنزین)
  • - The high-test gasoline provided a boost in performance for my car.
  • - بنزین اکتان‌بالا باعث افزایش عملکرد ماشین من شد.

  • - The high-test fuel gave my car a noticeable boost in performance.
  • - سوخت دارای عدد اکتان بالا باعث افزایش قابل توجه عملکرد خودروی من شد.