I.e.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

• abbreviation
  لاتین یعنی، به عبارت دیگر، به بیانی دیگر، به این معنا که، بدین معنا که (id est)
  • - I love watching movies, i.e., action, comedy, and drama.
  • - من عاشق تماشای فیلم هستم؛ یعنی اکشن، کمدی و درام.

  • - I enjoy playing sports, i.e., basketball and soccer.
  • - از ورزش کردن، یعنی بسکتبال و فوتبال لذت می‌برم.
• abbreviation
  مهندس صنایع (IE) (industrial engineer)
  • - The IE analyzed the manufacturing process.
  • - مهندس صنایع فرایند تولید را آنالیز کرد.

  • - The company hired an experienced IE.
  • - شرکت مهندس صنایع باتجربه‌ای را استخدام کرد.
• suffix
  کوچولو (ie-)
  • - The birdie chirped in its nest.
  • - پرنده‌ی کوچولو توی لونه‌اش لانه اش جیرجیر می‌کرد.

  • - The lambie bleated softly.
  • - بره‌ کوچولو به‌آرومی بع‌بع می‌کرد.