فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

In Vitro

ɪnˈvɪtroʊ ɪnˈvɪtrəʊ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • (لاتین: در شیشه) مجزا شده، نگهداری شده در آزمایشگاه، در لوله‌ی آزمایش، به‌طور آزمایشگاهی، آزمایشگاهی
    • - in vitro fertilization
    • - باروری‌سازی آزمایشگاهی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد in vitro

  1. adjective artificial
    Synonyms: artificial insemination, outside the womb, test-tube

ارجاع به لغت in vitro

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «in vitro» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/in vitro

لغات نزدیک in vitro

پیشنهاد بهبود معانی