شکل نوشتاری دیگر این لغت: in one sense
تا اندازهای، به عبارتی، تا حدی، از یک جهت، از یک نظر، از دیدگاهی، یکجورایی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
In a sense, he was responsible for the project's success.
یکجورایی او مسئول موفقیت پروژه بود.
In a sense, we are all connected by our shared experiences.
به عبارتی همهی ما با تجربیات مشترکمان به هم مرتبط هستیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «in a sense» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/in-a-sense