Incompressible
ˌɪnkəmˈpresəbl̩
ɪnkəmˈpresəbl̩
آخرین به‌روزرسانی:
معنی
adjective
تراکم‌ناپذیر، فشار ناپذیر، خلاصه‌نشدنی، کوچک‌نشدنی، غیرقابل تلخیص، فشرده‌نشدنی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مترادف و متضاد incompressible
-
adjective unyielding to pressure or forceSynonyms:hard firm solid
-
adjective denseSynonyms:compact impenetrable
-
adjective incapable of being compressed; resisting compressionAntonyms:compressible
ارجاع به لغت incompressible
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «incompressible» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/incompressible
لغات نزدیک incompressible
- - incomprehensive
- - incompressibility
- - incompressible
- - incomputable
- - inconceivable