آخرین به‌روزرسانی:

Isoclinal

American: ˌaɪsəˈklaɪnl British: ˌaɪsəʊˈklaɪnəl

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective

هم‌شیب، هم‌انحراف

isoclinal folds

چین‌های هم‌شیب

noun adjective

(وابسته به خطی که نقاط دارای کشش مغناطیسی برابر را روی نقشه به هم وصل می‌کند ) خط هم آهن ربایی، تک شیب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

isoclinal lines on a map

خط‌های هم‌تک‌شیب در نقشه

noun adjective

(زمین شناسی: لایهها یا طبقات که به یک سوی مشابه شیب دارند) هم خواب

noun adjective

خط همخواب (isoclinic هم می‌گویند)

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت isoclinal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «isoclinal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/isoclinal

لغات نزدیک isoclinal

پیشنهاد بهبود معانی