امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Km

    ˈkɪləmiːtəz ˈkɪləmiːtəz
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    km مخفف لغت Kilometer است.

    معنی و نمونه‌جمله

    abbreviation
    کیلومتر

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - The speed limit on this road is 60 km/h.
    - حداکثر سرعت مجاز در این جاده ۶۰ کیلومتر بر ساعت است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد km

    1. noun A metric unit of length equal to 1000 meters (or 0.621371 miles)
      Synonyms: kilometer, kilometre, klick

    ارجاع به لغت km

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «km» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/km

    لغات نزدیک km

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند