جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

Lantern

ˈlæntərn ˈlæntən

معنی و نمونه‌جمله‌ها

countable

فانوس (نوعی وسیله‌ی روشنایی سنتی که برای تأمین نور در شب یا در مکان‌های کم‌نور مورد استفاده قرار می‌گیرد.)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

My father placed the lantern on the table to brighten the room.

پدرم فانوس را روی میز گذاشت تا اتاق را روشن کند.

He hung a colorful lantern outside his front door.

او فانوس رنگارنگی را بیرون در ورودی آویزان کرده بود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

She carried a lantern to guide her through the night.

او فانوسی به دست داشت تا در طول شب راهنمای او باشد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lantern

noun a light inside a container that has a handle for holding it or hanging it up, or the container itself

Synonyms:

light flashlight torch beacon kerosene lamp gaslight gas lamp hurricane lamp searchlight

ارجاع به لغت lantern

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «lantern» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lantern

لغات نزدیک lantern

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!