گذشتهی ساده:
gaslitشکل سوم:
gaslitسومشخص مفرد:
gaslightsوجه وصفی حال:
gaslightingچراغ روشنایی گازی
The gaslight on the corner of the street had a beautiful antique design.
چراغ روشنایی گازی نبش خیابان طرح آنتیک زیبایی داشت.
He city installed new gaslights along the main boulevard to enhance the historical charm of the area.
او برای افزایش جذابیت تاریخی منطقه، چراغهای روشنایی گازی جدیدی را در امتداد بلوار اصلی نصب کرد.
نور چراغ روشنایی گازی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The gaslight flickered, casting eerie shadows.
نور چراغ روشنایی گازی سوسو میزد و سایههای وهمانگیزی را پدید میآورد.
گسلایت کردن (فریب دادن و سوءاستفادهی روانی به قصد کنترلگری)
The boss would gaslight his employees, constantly undermining their abilities and making them question their own competence.
رئیس کارمندانش را گسلایت میکرد و دائماً تواناییهای آنها را تضعیف میکرد و شایستگیشان را زیر سؤال میبرد.
He would constantly gaslight his girlfriend.
او مدام دوستدخترش را گسلایت میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «gaslight» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gaslight