فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Gaslight

ˈɡæslaɪt ˈɡæslaɪt ˈɡæslaɪt

گذشته‌ی ساده:

gaslit

شکل سوم:

gaslit

سوم‌شخص مفرد:

gaslights

وجه وصفی حال:

gaslighting

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

چراغ روشنایی گازی

The gaslight on the corner of the street had a beautiful antique design.

چراغ روشنایی گازی نبش خیابان طرح آنتیک زیبایی داشت.

He city installed new gaslights along the main boulevard to enhance the historical charm of the area.

او برای افزایش جذابیت تاریخی منطقه، چراغ‌های روشنایی گازی جدیدی را در امتداد بلوار اصلی نصب کرد.

noun uncountable

نور چراغ روشنایی گازی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The gaslight flickered, casting eerie shadows.

نور چراغ روشنایی گازی سوسو می‌زد و سایه‌های وهم‌انگیزی را پدید می‌آورد.

verb - intransitive verb - transitive

گسلایت کردن (فریب دادن و سوءاستفاده‌ی روانی به قصد کنترل‌گری)

The boss would gaslight his employees, constantly undermining their abilities and making them question their own competence.

رئیس کارمندانش را گسلایت می‌کرد و دائماً توانایی‌های آن‌ها را تضعیف می‌کرد و شایستگی‌شان را زیر سؤال می‌برد.

He would constantly gaslight his girlfriend.

او مدام دوست‌دخترش را گسلایت می‌کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت gaslight

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gaslight» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gaslight

لغات نزدیک gaslight

پیشنهاد بهبود معانی