فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Gasket

ˈɡæskɪt ˈɡæskɪt

شکل جمع:

gaskets

معنی

noun

بادبان‌بند، شراع‌بند، واشر چرمی، درزبند، درزگرفتن، لایی گذاشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gasket

  1. noun seal
    Synonyms:
    covering cap stopper packing

Idioms

to blow a gasket

(عامیانه) خشمناک شدن، از جا دررفتن

ارجاع به لغت gasket

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gasket» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gasket

لغات نزدیک gasket

پیشنهاد بهبود معانی