LLM

    ˌelelˈem ˌelelˈem
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      llms

    توضیحات

    در معنای اول LLM مخفف لغت large language model است.

    در معنای دوم LLM مخفف لغت Master of Laws است.

    شکل نوشتاری دیگر معنی دوم این لغت در انگلیسی آمریکایی: .LL.M

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    abbreviation noun countable
    تکنولوژی کامپیوتر هوش مصنوعی مدل زبانی بزرگ، اِل‌اِل‌ام (شبکه عصبی پیشرفته‌ای که با پردازش مقادیر عظیمی از داده‌های متنی، توانایی تولید و درک زبان طبیعی را کسب می‌کند) link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کامپیوتر

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - The training of an LLM requires vast amounts of data.
    - آموزش مدل زبانی بزرگ، نیازمند مقادیر زیادی از داده است.
    - The future of AI heavily relies on advancements in LLM technology.
    - آینده‌ی هوش مصنوعی به‌شدت به پیشرفت‌های فناوری مدل‌های زبانی بزرگ وابسته است.
    abbreviation noun countable
    حقوق لاتین فوق‌ لیسانس حقوق، کارشناسی ارشد حقوق link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی حقوق

    مشاهده
    - After completing her undergraduate studies, she enrolled in an LLM program.
    - او پس از اتمام تحصیلات خود در مقطع کارشناسی، در دوره‌ی فوق‌ لیسانس حقوق نام‌نویسی کرد.
    - The LLM program at this university is highly respected in the legal community.
    - دوره‌ی کارشناسی ارشد حقوق در این دانشگاه در جامعه‌ی حقوقی بسیار مورد احترام است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت LLM

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «LLM» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/llm

    لغات نزدیک LLM

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه