آخرین به‌روزرسانی:

Make A Habit Of

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation

عادت کردن به، خو گرفتن به

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالوکیشن‌های کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

I've made a habit of going to the gym every morning.

من عادت کرده ام که هر روز صبح به باشگاه بروم.

You should make a habit of reading before bed.

باید عادت کنی قبل از خواب مطالعه کنی.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت make a habit of

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «make a habit of» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/make-a-habit-of

لغات نزدیک make a habit of

پیشنهاد بهبود معانی