گند زدن، تر زدن، خراب کردن (چیزی) (با اشتباههای مکرر)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I tried to fix the leaking pipe, but instead, I made a hash of it.
سعی کردم لولهی نشتیدار رو درست کنم اما در عوض، گند زدم توش.
The new employee was given an important task, but he made a hash of it.
به کارمند جدید وظیفهی مهمی داده شد اما اون تر زد توش.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «make a hash of» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/make-a-hash-of