با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Measles

ˈmiːzlz ˈmiːzlz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    سرخک ( rubeola و morbili )، دانه‌های سرخک، سرخچه،خنازیر خوک، کرم کدو
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد measles

  1. noun An acute and highly contagious viral disease marked by distinct red spots followed by a rash; occurs primarily in children
    Synonyms: rubeola, morbilli

ارجاع به لغت measles

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «measles» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/measles

لغات نزدیک measles

پیشنهاد بهبود معانی