فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Midland

ˈmɪdˌlænd ˈmɪdlənd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    midlands

معنی

noun
داخل کشور، بین‌الارضین، درونی، سرزمین درونی کشور، درون مرز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد midland

  1. adjective of or coming from the middle of a region or country
    Synonyms:
    interior upcountry

ارجاع به لغت midland

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «midland» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/midland

لغات نزدیک midland

پیشنهاد بهبود معانی