آخرین به‌روزرسانی:

Neal

nil ni:l

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

(مهندسی) بازپخت کردن، گرم کردن و سرد کردن

The metal was nealed to increase its strength and durability.

فلز برای افزایش استحکام و دوام بازپخت شد.

The glass is carefully nealed to prevent cracking.

شیشه برای جلوگیری از ترک خوردن بازپخت شد.

verb - transitive

زیست‌شناسی پیوند دادن دو رشته‌ی اسید نوکلئیک (مانند DNA و RNA)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی زیست‌شناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت neal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «neal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/neal

لغات نزدیک neal

پیشنهاد بهبود معانی