آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Neal

nil ni:l

معنی neal | جمله با neal

verb - transitive

(مهندسی) بازپخت کردن، گرم کردن و سرد کردن

The metal was nealed to increase its strength and durability.

فلز برای افزایش استحکام و دوام بازپخت شد.

The glass is carefully nealed to prevent cracking.

شیشه برای جلوگیری از ترک خوردن بازپخت شد.

verb - transitive

زیست‌شناسی پیوند دادن دو رشته‌ی اسید نوکلئیک (مانند DNA و RNA)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی زیست‌شناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت neal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «neal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/neal

لغات نزدیک neal

پیشنهاد بهبود معانی