فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Neighbouring Town

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation

شهر مجاور

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالوکیشن‌های کاربردی سطح متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

We drove to the neighbouring town for the farmers' market.

برای رفتن به بازار کشاورزان به شهر مجاور رانندگی کردیم.

The neighbouring town has a larger library than ours.

شهر مجاور کتابخانه بزرگتری نسبت به شهر ما دارد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت neighbouring town

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «neighbouring town» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/neighbouring-town

لغات نزدیک neighbouring town

پیشنهاد بهبود معانی