آخرین به‌روزرسانی:

Neural

ˈnʊrəl ˈnjʊərəl

معنی

adjective

عصبی، وابسته بعصب، وابسته به سلسله اعصاب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد neural

  1. adjective of or relating to neurons
    Synonyms:
    nervous neuronal neuronic

ارجاع به لغت neural

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «neural» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/neural

لغات نزدیک neural

پیشنهاد بهبود معانی