با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Neural

ˈnʊrəl ˈnjʊərəl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
عصبی، وابسته بعصب، وابسته به سلسله اعصاب
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد neural

  1. adjective Of or relating to neurons
    Synonyms: neuronal, nervous, neuronic

ارجاع به لغت neural

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «neural» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/neural

لغات نزدیک neural

پیشنهاد بهبود معانی