امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Nordic

ˈnɔːrdɪk ˈnɔːdɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
وابسته به شمال اروپا، شمالی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nordic

  1. noun The northern family of Germanic languages that are spoken in Scandinavia and Iceland
    Synonyms: scandinavian, Scandinavian language, norse, north-germanic, North Germanic language

ارجاع به لغت nordic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nordic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nordic

لغات نزدیک nordic

پیشنهاد بهبود معانی