آخرین به‌روزرسانی:

Oilcloth

ˈoɪlklɒθ ˈoɪlklɒθ

معنی

noun

پارچه مشمع، پارچه برزنت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد oilcloth

  1. noun
    Synonyms:
    tablecloth tarpaulin waterproof linoleum oilskin rubberized cloth shower cloth oil-silk

ارجاع به لغت oilcloth

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «oilcloth» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/oilcloth

لغات نزدیک oilcloth

پیشنهاد بهبود معانی