فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Oilskin

ˈɔɪlskɪn ˈɔɪl-skɪn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable
    پارچه‌ی برزنت، پارچه‌ی مشمع، پارچه‌ی ضدآب
    • - The hiker's backpack was made of oilskin.
    • - کوله‌پشتی کوه‌نورد از پارچه‌ی برزنتی ساخته شده بود.
    • - She wrapped her camera in an oilskin to keep it dry during the storm.
    • - او دوربینش را در یک پارچه‌ی ضدآب پیچید تا در طول طوفان خشک بماند.
  • noun plural countable
    پوشاک لباس ضدآب، لباس برزنتی
    • - The fisherman wore an oilskin to protect himself from the rain.
    • - ماهیگیر برای محافظت از خود در برابر باران لباس ضدآب پوشید.
    • - The sailor's oilskin kept him warm and dry in the stormy weather.
    • - لباس ضدآب ملوان او را در هوای طوفانی گرم و خشک نگه می‌داشت.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد oilskin

  1. noun A macintosh made from cotton fabric treated with oil and pigment to make it waterproof
    Synonyms: slicker

ارجاع به لغت oilskin

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «oilskin» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/oilskin

لغات نزدیک oilskin

پیشنهاد بهبود معانی