با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Slicker

ˈslɪkər ˈslɪkə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
صیقل‌زن، حقه‌باز، زرنگ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد slicker

  1. noun A deceptive person
    Synonyms: cheat, city-slicker, trickster, deceiver, sharper, cheater, beguiler
  2. adjective Having only superficial plausibility
    Synonyms: glibber
  3. adjective Smooth, polished
    Synonyms: cagier, savvier, wiser, smarter, shrewder, cannier
    Antonyms: rougher, coarser
  4. noun A raincoat
    Synonyms: rain gear, foul weather gear, southwester, oilskin, sou-wester
  5. adjective Exhibiting or possessing skill and ease in performance
    Synonyms: nimbler, handier, defter, cleverer
  6. adjective Marked by skill in deception
    Synonyms: smoother, slipperier, sleeker, wilier, glossier, silkier, wiser, tidier, trickier, smarter, slimier, foxier, slyer, sharper, oilier, neater, greasier, glibber, craftier, cagier
    Antonyms: clumsier

ارجاع به لغت slicker

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «slicker» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/slicker

لغات نزدیک slicker

پیشنهاد بهبود معانی