آخرین به‌روزرسانی:

Os

ɑːs ˌəʊ ˈes

شکل جمع:

ossa

معنی‌ها

noun

دهان، روزنه

symbol uncountable

شیمی عنصر شیمیایی (Os) اسمیم، عنصر اسمیم (نماد شیمیایی عنصر Osmium)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی شیمی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد os

  1. noun rigid connective tissue that makes up the skeleton of vertebrates
    Synonyms:
    bone osmium atomic number 76
  1. noun (computer science) software that controls the execution of computer programs and may provide various services
    Synonyms:
    operating system
  1. noun the left eye
    Synonyms:
    oculus sinister

سوال‌های رایج os

شکل جمع os چی میشه؟

شکل جمع os در زبان انگلیسی ossa است.

ارجاع به لغت os

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «os» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/os

لغات نزدیک os

پیشنهاد بهبود معانی