امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Outstation

ˈaʊtsteɪʃn̩ ˈaʊtsteɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adverb
ایستگاه خارج از شهر، ایستگاه‌های حومه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد outstation

  1. noun A station in a remote or sparsely populated location
    Synonyms: outpost

ارجاع به لغت outstation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «outstation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/outstation

لغات نزدیک outstation

پیشنهاد بهبود معانی