آخرین به‌روزرسانی:

Perfective

معنی‌ها

noun adjective

تکمیل‌کننده، به کمال رساننده

adjective noun

(دستور زبان روسی) پایان نما، فعل پایاننما

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد perfective

  1. noun the aspect of a verb that expresses a completed action
    Synonyms:
    perfect perfect tense perfect-tense perfective aspect perfective-aspect

ارجاع به لغت perfective

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «perfective» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/perfective

لغات نزدیک perfective

پیشنهاد بهبود معانی