با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Philately

fəˈlætli fəˈlætli
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    philatelies

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    تمبر‌شناسی، تمبر جمع‌کنی، جمع‌آوری تمبر
    • - That philatelist sold his stamp collection.
    • - آن تمبرشناس مجموعه‌ی تمبرهای خود را فروخت.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد philately

  1. noun The collection and study of postage stamps
    Synonyms: stamp-collecting, stamp collection

ارجاع به لغت philately

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «philately» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/philately

لغات نزدیک philately

پیشنهاد بهبود معانی