فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Poodle

ˈpuːdl ˈpuːdl

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

جانورشناسی سگ پودل

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده

The poodle barked loudly at the mailman.

پودل با صدای بلند به‌سمت پستچی پارس کرد.

I have always wanted a poodle as a pet.

من همیشه سگ پودل را برای حیوان خانگی می‌خواستم.

noun uncountable

پوشاک نوعی پارچه‌ی پشمی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

She wore a poodle jacket to keep warm in the winter.

او یک کت پشمی پوشیده بود تا در زمستان گرم بماند.

The fashion designer used poodle material to create a trendy handbag.

این طراح مد از مواد پارچه‌ی پشمی برای ساخت یک کیف دستی شیک استفاده کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد poodle

  1. noun a domestic animal
    Synonyms:
    fancy dog French poodle French barbet
  1. noun an intelligent dog with a heavy curly solid-colored coat that is usually clipped; an old breed sometimes trained as sporting dogs or as performing dogs
    Synonyms:
    poodle dog

ارجاع به لغت poodle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «poodle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/poodle

لغات نزدیک poodle

پیشنهاد بهبود معانی