Priss

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun verb - intransitive
(عامیانه) آدم پر ادا و اطوار، آدم مته به خشخاش گذار، آدم دیر خشنود

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
noun verb - intransitive
مته به خشخاش گذاشتن، ادا و اطوار درآوردن
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت priss

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «priss» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/priss

لغات نزدیک priss

پیشنهاد بهبود معانی