فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Pustulate

ˈpʌstjʊleɪt ˈpʌstjʊleɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • verb - transitive verb - intransitive
    تبدیل به کورک شدن، تاول چرکی درآوردن
  • verb - transitive verb - intransitive
    پوشیده از کورک
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد pustulate

  1. adjective (of complexion) blemished by imperfections of the skin
    Synonyms: acned, pimpled, pimply

ارجاع به لغت pustulate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pustulate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pustulate

لغات نزدیک pustulate

پیشنهاد بهبود معانی