همچنین میتوان از lay one's cards on the table نیز استفاده کرد.
رکوراست صحبت کردن، با صداقت تمام حرف زدن، احساسات و افکار خود را صادقانه بیان کردن، رو بازی کردن، موضع صادقانهی خود را گفتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Shiva was hesitant at first, but eventually, she put her cards on the table about her feelings for him.
شیوا در ابتدا مردد بود، اما در نهایت، با صداقت تمام احساسات خود را به او گفت.
In the interview, she laid her cards on the table, sharing her strengths and weaknesses candidly.
در این مصاحبه، او با صداقت کامل حرف زد و نقاط قوت و ضعف خود را خالصانه به اشتراک گذاشت.
If you want to resolve this issue, you need to put your cards on the table and be honest about your concerns.
اگر میخواهی این مشکل را حل کنی، باید رکوراست صحبت کنی و در مورد نگرانیهایت صادق باشی.
After months of secrecy, he finally laid his cards on the table and revealed his plans for the future.
پساز ماهها پنهان کاری، او بالاخره موضع صادقانهی خود را بیان کرد و برنامههای خود برای آینده را آشکار ساخت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «put one's cards on the table» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/put-ones-cards-on-the-table