فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Scarf

skɑːrf skɑːf

گذشته‌ی ساده:

scarfed

شکل سوم:

scarfed

سوم‌شخص مفرد:

scarfs

وجه وصفی حال:

scarfing

شکل جمع:

scarfs

توضیحات:

همچنین می‌توان از شکل جمع scarves به‌ جای scarfs استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A2

شال‌، روسری

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده

He wrapped a woollen scarf around his neck before going out.

قبل‌از بیرون رفتن، شالی پشمی دور گردنش پیچید.

She tied a bright scarf around her head.

او روسری‌ای رنگارنگ دور سرش بست.

verb - transitive

انگلیسی آمریکایی با ولع خوردن، سریع خوردن

همچنین می‌توان از scarf down استفاده کرد.

در انگلیسی بریتانیایی از scoff استفاده می‌شود.

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

She scarfed her sandwich while checking emails.

او ساندویچش را هنگام چک کردن ایمیل‌ها سریع خورد.

They scarfed down all the snacks at the party.

آن‌ها همه‌ی خوراکی‌های مهمانی را با ولع خوردند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد scarf

  1. noun muffler
    Synonyms:
    shawl boa kerchief stole bandanna ascot neckwear wrapping

ارجاع به لغت scarf

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scarf» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scarf

لغات نزدیک scarf

پیشنهاد بهبود معانی