دورهی خرید، ولخرجی، خرید بیشاز حد، خرید گسترده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She went on a shopping spree and bought everything in sight.
او به خرید گسترده رفت و همهچیز خرید.
I love going on a shopping spree during the holiday season.
عاشق این هستم که در فصل تعطیلات به خرید بیشاز حد بروم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «shopping spree» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shopping-spree