با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Snowboard

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • verb - intransitive B1
    سر خوردن روی برف با ایستادن روی تخته‌ای با شکل خاص
  • noun countable
    تخته‌ای با شکل خاص که روی آن می‌ایستند تا از یک شیبِ پوشیده از برف پایین بیایند
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت snowboard

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «snowboard» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/snowboard

لغات نزدیک snowboard

پیشنهاد بهبود معانی