فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Stator

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    (مکانیک) قسمت ثابت ماشین یا مولد، تأخیر کن، مقیم
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد stator

  1. noun Mechanical device consisting of the stationary part of a motor or generator in or around which the rotor revolves
    Synonyms: stator coil
    Antonyms: rotor

ارجاع به لغت stator

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stator» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stator

لغات نزدیک stator

پیشنهاد بهبود معانی