فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Rotor

ˈroʊtər ˈrəʊtə

شکل جمع:

rotors

معنی و نمونه‌جمله

noun

قسمت گردنده ماشین، بردار ثابت، چرخان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

rotor blades of a helicopter

پره‌های پروانه‌ی هلیکوپتر

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rotor

  1. noun the rotating part of a motor, dynamo, etc.
    Synonyms:
    rotor coil
    Antonyms:
    stator

ارجاع به لغت rotor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rotor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rotor

لغات نزدیک rotor

پیشنهاد بهبود معانی