فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Synchroscope

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    (به‌ویژه موتورهای یک هواپیما) دستگاه سنجش میزان هم‌زمانی موتورها، هم‌زمانی نما
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد synchroscope

  1. noun An instrument that indicates whether two periodic motions are synchronous (especially an instrument that enables a pilot to synchronize the propellers of a plane that has two or more engines)
    Synonyms: synchronoscope, synchronizer, synchroniser

ارجاع به لغت synchroscope

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «synchroscope» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/synchroscope

لغات نزدیک synchroscope

پیشنهاد بهبود معانی