آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

Taro

ˈteroʊ ˈtɑːrəʊ

توضیحات:

همچنین می‌توان از dasheen به‌ جای taro استفاده کرد.

معنی taro

noun

سبزی‌جات گیاه‌شناسی گوش فیل نواحی گرمسیر

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی گیاه‌شناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد taro

  1. noun tropical starchy tuberous root
    Synonyms:
    taro root dasheen eddo cocoyam edda
  1. noun Herb of the Pacific islands grown throughout the tropics for its edible root and in temperate areas as an ornamental for its large glossy leaves
    Synonyms:
    taro plant dasheen dalo colocasia-esculenta

ارجاع به لغت taro

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «taro» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/taro

لغات نزدیک taro

پیشنهاد بهبود معانی