فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Thermosetting

ˌθɜrːmoʊˈset̬ɪŋ ˈθɜːməʊˌsetɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
قابل سفت شدن در مقابل حرارت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد thermosetting

  1. adjective having the property of becoming permanently hard and rigid when heated or cured
    Synonyms:
    thermoset
    Antonyms:
    thermoplastic

ارجاع به لغت thermosetting

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «thermosetting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/thermosetting

لغات نزدیک thermosetting

پیشنهاد بهبود معانی