فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Tinkertoy

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun adjective

(نام بازرگانی قطعات چوبی که کودکان باید به‌هم سوار کنند و از آن اسباب‌بازی بسازند) تینکر توی

noun adjective

(T کوچک) سر هم بندی شده، باسمهای، بیدوام، بدساخت، پوشالی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

tinkertoy economics

اقتصاد پوشالی

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت tinkertoy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tinkertoy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tinkertoy

لغات نزدیک tinkertoy

پیشنهاد بهبود معانی