گذشتهی ساده:
titratedشکل سوم:
titratedوجه وصفی حال:
titratingشیمی تیتر کردن، سنجیدن (از طریق تیتراسیون (تعیین غلظت یک محلول مجهول با روشهای مختلف))
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی شیمی
The chemist needed to titrate the solution to determine its concentration.
شیمیدان باید محلول را تیتر کند تا غلظت آن را تعیین کند.
The student carefully titrated the unknown solution to find its pH level.
دانشجو با دقت محلول ناشناخته را سنجید تا سطح pH آن را بیابد.
تنظیم کردن (دوز دارو) (بهطوریکه کمترین عوارض جانبی پدیدار شود)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
It is important to titrate the dosage gradually to avoid any adverse reactions.
برای جلوگیری از هرگونه واکنش نامطلوب، لازم است که دوز را بهتدریج تنظیم کنید.
The pharmacist will titrate the medication based on the patient's weight and age.
داروساز دارو را براساس وزن و سن بیمار تنظیم میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «titrate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/titrate