فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Titrate

taɪˈtreɪt taɪˈtreɪt

گذشته‌ی ساده:

titrated

شکل سوم:

titrated

وجه وصفی حال:

titrating

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

شیمی تیتر کردن، سنجیدن (از طریق تیتراسیون (تعیین غلظت یک محلول مجهول با روش‌های مختلف))

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی شیمی

مشاهده

The chemist needed to titrate the solution to determine its concentration.

شیمی‌دان باید محلول را تیتر کند تا غلظت آن را تعیین کند.

The student carefully titrated the unknown solution to find its pH level.

دانشجو با دقت محلول ناشناخته را سنجید تا سطح pH آن را بیابد.

verb - transitive

تنظیم کردن (دوز دارو) (به‌طوری‌که کمترین عوارض جانبی پدیدار شود)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

It is important to titrate the dosage gradually to avoid any adverse reactions.

برای جلوگیری از هرگونه واکنش نامطلوب، لازم است که دوز را به‌تدریج تنظیم کنید.

The pharmacist will titrate the medication based on the patient's weight and age.

داروساز دارو را براساس وزن و سن بیمار تنظیم می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت titrate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «titrate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/titrate

لغات نزدیک titrate

پیشنهاد بهبود معانی