ته رنگ، کمی رنگ، اندکی رنگ (برای ایجاد تنوع)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The white room needed a touch of colour to make it more lively.
اتاق سفید به کمی رنگ نیاز داشت تا زندهتر شود.
She added a scarf with a touch of colour to her outfit.
او یک شال با ته رنگی به لباسش اضافه کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «touch of colour» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/touch-of-colour