Twinning

    American: ˈtwɪnɪŋ British: ˈtwɪnɪŋ
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    noun B1
    دوقلو‌زایی، هم‌زاد‌آوری

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    noun
    زوج سازی، جفت سازی، دوگانه سازی، دوقلو سازی
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد twinning

    1. verb duplicate or match
      Synonyms:
      doubling duplicating parallelling geminating
    1. verb bring two objects, ideas, or people together
      Synonyms:
      matching pairing coupling mating
    1. adjective producing two offspring at a time
      Synonyms:
      biparous

    ارجاع به لغت twinning

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «twinning» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/twinning

    لغات نزدیک twinning

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه