فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Uncross

American: ʌnˈkrɒs British: ʌnˈkrɒs

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive

از خمیدگی درآوردن، راست کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

cross and then uncross one's legs

پاهای خود را روی هم قرار دادن، سپس صاف کردن

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت uncross

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «uncross» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/uncross

لغات نزدیک uncross

پیشنهاد بهبود معانی