فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Unglue

ənˈɡluː ənˈɡluː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • verb - transitive
    چسب چیزی را باز کردن (یا در آب حل کردن)
  • verb - transitive
    (عامیانه) ناراحت کردن، پریشان کردن، آشفتن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

Idioms

  • come unglued

    (آمریکا - عامیانه) پریشان‌حواس شدن، خونسردی خود را از دست دادن، بر آشفتن

ارجاع به لغت unglue

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unglue» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unglue

لغات نزدیک unglue

پیشنهاد بهبود معانی