با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Varmint

ˈvɑːrˌmɪnt ˈvɑːˌmɪnt
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین به این شکل نیز نوشته می‌شود: varment

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable informal
    حیوان یا حشره‌ی موذی
    • - The town council passed a resolution to control the varmint population in the city.
    • - شورای شهر مصوبه‌ای به‌منظور کنترل جمعیت حشرات موذی شهر تصویب کرد.
    • - The family's garden was destroyed by a group of varments.
    • - گروهی از حیوانات و حشرات موذی [محصولات] باغ این خانواده را نابود کردند.
  • noun countable informal
    شیطون‌بلا، رومخی، یارو
    • - That varmint stole my wallet!
    • - اون شیطون‌بلا کیف پولم رو دزدید.
    • - I don't trust that varmint.
    • - به اون یارو اعتماد ندارم.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد varmint

  1. noun Any usually predatory wild animal considered undesirable; e.g., coyote
    Synonyms: varment
  2. noun An irritating or obnoxious person
    Synonyms: vermin

ارجاع به لغت varmint

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «varmint» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/varmint

لغات نزدیک varmint

پیشنهاد بهبود معانی