گذشتهی ساده:
vetoedشکل سوم:
vetoedسومشخص مفرد:
vetoesوجه وصفی حال:
vetoingشکل جمع:
vetoesحق رد، رد، منع، نشانه مخالفت، رأی مخالف، رد کردن، قدغن کردن، رأی مخالف دادن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The president vetoed the republican bill.
رئیسجمهور لایحهی جمهوریخواهان را وتو کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «veto» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/veto