شکل جمع:
washbasinsانگلیسی بریتانیایی روشویی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The plumber installed a new washbasin in the guest bathroom.
لولهکش روشویی جدیدی در حمام مهمان قرار داد.
I need to fix the leaky pipe underneath the washbasin.
باید لولهی چکهکن زیر روشویی را تعمیر کنم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «washbasin» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/washbasin