فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Zwieback

ˈzwaɪbek ˈzwiːbæk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
نان سوخاری نان خشک تخم مرغدار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد zwieback

  1. noun slice of sweet raised bread baked again until it is brown and hard and crisp
    Synonyms:
    rusk twice-baked bread brussels-biscuit

ارجاع به لغت zwieback

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «zwieback» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/zwieback

لغات نزدیک zwieback

پیشنهاد بهبود معانی