Rusk

rʌsk rʌsk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    rusks

معنی

noun
نان برشته تخم‌مرغ‌دار، نوعی بیسکویت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rusk

  1. noun Slice of sweet raised bread baked again until it is brown and hard and crisp
    Synonyms: zwieback, brussels-biscuit, twice-baked bread

ارجاع به لغت rusk

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rusk» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rusk

لغات نزدیک rusk

پیشنهاد بهبود معانی