آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

اتمام حجت کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل لازم
فونتیک فارسی / etmaame hojjat kardan /

to issue an ultimatum (to)

to issue an ultimatum

هشدار دادن، حرف آخر خود را زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

با آن‌ها اتمام حجت کردم که یا اجاره بدهند یا خانه را تخلیه کنند.

I gave them an ultimatum either to pay rent or vacate the house.

رئیس تصمیم گرفت با کارمندانی که مدام با تاخیر سرکار می‌آیند، اتمام حجت کند.

The boss decided to issue an ultimatum to the employees who consistently showed up late to work.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت اتمام حجت کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «اتمام حجت کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/اتمام حجت کردن

لغات نزدیک اتمام حجت کردن

پیشنهاد بهبود معانی